در اینکه راه اندازی یک کسب و کار جدید همیشه با استرس و نگرانی همراه است، هیچ شکی نیست؛ معمولا قبل از شروع، به این فکر می کنیم که آینده کسب وکاری که می خواهیم راه بیندازیم، چگونه خواهد بود؟ چه مشکلات ریز و درشتی در این مسیر خواهیم داشت؟ و .... این ها از جمله دل مشغولی هایی است که ذهن ما را قبل از شروع به خود مشغول می کند.

وقتی پی یر امیدیار موسس سایت eBay.com را به عنوان یک نوع سرگرمی راه اندازی کرد، فکرش را هم نمی کرد روزی صاحب بزرگ ترین بازار اینترنتی جهان شود که روزانه چهار میلیون دلار حراج در آن صورت می گیرد، هر 24 ساعت نیم میلیون گزینه برای خرید در آن وارد می شود و ارزشی معادل 10 میلیارد دلار پیدا می کند. «پی یر» برای کسی که بخواهد یک کسب و کار جدید شروع کند، راهکارهای مفیدی ارائه کرده است که به خواندنشان می ارزد.
 

 

امتحانش به ضررش می ارزد!

امیدیار می گوید وقتی به دستاوردهای افراد موفق نگاه می کنی و می گویی: «عجب کار سختی بوده!» مطمئن باش کار سختی بوده و وقتی به کارهایی نگاه می کنی که به نظر آسیان می رسند، احتمالا آنها هم سخت بوده اند. تا وقتی خودت دست به کاری نزنی، هیچ وقت نمی فهمی که واقعا چطور بوده است. تو در بعضی چیزها شکست خواهی خورد، این تجربه آموزنده ای است که تو نیاز داری آن را با خودت ببری و در تجربه بعدی ات استفاده کنی.



کارتان همان علاقه تان باشد

موسس eBay تاکید می کند اگر به چیزی خیلی علاقه داشته باشی و سخت کار کنی، فکر می کنم موفق خواهی شد ولی اگر تجارتی را شروع کنی به این امید که کلی پول پارو کنی، احتمالا موفق نخواهی شد، چون این دلیل اشتباهی برای شروع یک کار تجاری است.

تو باید واقعا به کاری که داری انجام می دهی، باور داشته باشی، باید آنقدر به آن علاقه داشته باشی که بتوانی زمان و تلاش لازم را برای رساندن آن کار به موفقیت، کنار بگذاری. آن وقت است که به موفقیت خواهی رسید.

وی می گوید من به دنبال چیزی بودم که از انجام دادنش لذت می بردم. در واقع علاقه خودم را دنبال می کردم. اگر از کار لذت ببرید، دیگر کار حساب نمی شود. من همیشه دوست داشتم با کامپیوترها سر و کار داشته باشم، محرک و انگیزه من این بود که بتوانم نرم افزاری ایجاد کنم که برای آدم ها سود داشته باشد و روی آنها تاثیر بگذارد. کاری که من می کردم واقعا کار نبود، مانند این بود که دارم تفریح می کنم.



ایده ها در نزدیکی شما هستند


شبی در سال 1995 امیدیار، مهندس جوان برنامه نویس ایرانی الاصل، با نامزدش که عاشق جمع آوری «Pez» بود («Pez» یک نوع شیرینی است که معمولا در یک ظرف کوچک پلاستیکی به شکل عروسک قرار می گیرد)، مشغول خوردن شام بود که نامزدش از اینکه شریکی برای ایجاد یک کلکسیون «Pez» در سانفرانسیسکو ندارد گله کرد.

امیدیار به او پیشنهاد کرد که از اینترنت برای پیدا کردن شریک تجاری استفاده کند. بنابراین وی در وب سایت کوچک خود برای نامزدش بخشی را برای این موضوع آماده کرد و نام آن را «Auction Web» گذاشت، برنامه ای که او روی وب سایت شخصی خود ایجاد کرد به کاربران امکان لیست کردن وسایل مختلف خود از جمله کلکسیون نامزدش را می داد.

وقتی امیدیار به مساله از دید خودش نگاه کرد، شیفته حل چالش فنی راه اندازی یک بازار اینترنتی برای حراج شد. حالا همسر امیدیار بیشتر از 400 عدد «Pez» در کلکسیون خود دارد!



همه چی ممکنه، چرا که نه؟

کار روی eBay از یک روز تعطیل، وقتی امیدیار 28 ساله بود، شروع شد. روز 4 سپتامبر 1995، اولین روز کاری سایت حراج اینترنتی امیدیار بود. پدر بزرگ eBay، سایتی بود به نام «Auction Web» که حتی میزبان مستقلی هم نداشت. خدمات این سایت در ابتدا به رایگان ارائه شد و پس از مدتی برای تامین هزینه های میزبان اینترنتی، قرار شد تا از هر حراج، کمیسیون دریافت شود.

مبدع eBay، به صورت کاملا اتفاقی یک دستگاه فتوکپی را به صورت آنلاین به فروش گذاشت و خوشبختانه خریدار هم برای آن پیدا شد. وقتی به خریدار اعلام کردکه دستگاه شکسته است، فرد خریدار اظهار داشت که «من یک کلکسیونر فتوکپی های شکسته هستم». این زمانی بود که امیدیار متوجه شد که هر چیزی امکانپذیر است؛ و این آغاز بزرگترین سایت خرید و فروش اجناس دست دوم در جهان بود...




فقط به سود فکر نکنید!

امیدیار با دریافت مبلغ ناچیزی بین 25 سنت تا دو دلار به فروشندگان اجازه داد که اجناس خود را برای شرکت در حراج در سایت eBay معرفی کنند. همچنین درصدی از خرید و فروش ها به او می رسید و به این ترتیب eBay موجب شد که فروشندگان و خریداران با هم به راحتی به خرید و فروش بپردازند.



به فکر کمک به دیگران هم باشید

امیدیار می گوید من همیشه به کمک کردن به مردم برای اینکه از آنچه که هستند بهتر شوند، معتقدم. همواره انگیزه نوشتن نرم افزارهایی که فایده ای داشته باشند یا روی آدم هایی که از آنها استفاده می کنند، تاثیرگذار باشند، من را به جلو می برد. برای همین من از نرم افزارهایی که به درد بازار مصرف مردم می خودر و این فکر که قادر باشی یک کار خوب انجام بدهی، انگیزه می گرفتم.